روان رنجوری

روان رنجوری

اگر محوری را در نظر بگیریم که دو سر انتهایی آن، دو ویژگی متفاوت را نشان می‌دهد، در نقطۀ مقابل ثبات روانی و هیجانی، روان رنجوری قرار دارد.

همۀ ما کم و بیش، در مطالعات روزمرۀ خود، می‌شنویم که می‌گویند فلانی آدم عصبی‌ای است. از همان ابتدای تولد نیز، برخی از نوزادان آرام و ساکت‌اند و برخی دیگر بی‌قرار بوده و گریه‌های مکرر دارند. در واقع می‌توان حدس زد که در بزرگسالی نیز، افراد خاصی عصبی و پرتنش میشوند. روان رنجوری و یا داشتن ثبات روانی و هیجانی، یکی از ویژگی‌هایی است که تا حد زیادی تحت تأثیر وراثت قرار دارد.

روان رنجوری (Neuroticism) یا روان آزرده گرایی یک تمایل طولانی‌مدت به یک حالت عاطفی منفی یا اضطراب است. این یک بیماری نیست بلکه یک ویژگی شخصیتی است.

افراد مبتلا به روان رنجوری تمایل بیشتری به افسردگی دارند. و بیشتر از دیگران احساس گناه، حسادت، عصبانیت و اضطراب می‌کنند.

تفاوت فرد روان رنجور با دیگران

همۀ افراد در طول روز عواطف و هیجانات مثبت و منفی زیادی را تجربه می‌کنند. تفاوت این دو گروه در این است که افراد با ثبات، پس از تجربۀ هیجان‌های منفی مانند غم و ناراحتی و نیز هیجان‌های مثبت مانند شادی و خوشحالی، پس از مدت کوتاهی به حالت قبلی خود بازمی‌گردند. به عبارت دیگر، تأثیر این حالات در روحیات آنها بیش از حد نیست.

اما انسان‌هایی که ثبات روانی کمتر و روان رنجوری بیشتری دارند، کسانی هستند که حوادث ناگوار و ناکامی‌ها، هر قدر هم که جزئی و به اصطلاح پیش پا افتاده باشد، با شدت بیشتری آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و هیجانات مثبت آنها نیز بی‌دوام و سطحی است. آن‌ها نسبت به تنش‌های محیطی حساس هستند و ممکن است شرایط روزمره را تهدیدآمیز و مهم تلقی کنند.

افسردگی

سرخوردگی‌هایی که ممکن است برای دیگران بی‌اهمیت باشد، می‌تواند برای این افراد مشکل‌ساز شده و منجر به ناامیدی شود. مثلاً اگر یک فرد روان رنجور در ترافیک گرفتار شود، به سرعت عصبی و ناآرام می‌شود. اضطراب پیدا می‌کند و چهره‌اش برافروخته می‌شود و احتمالاً شروع به گله و شکایت از روزگار می‌کند.

فرد مبتلا به روان رنجوری ممکن است خودآگاه و خجالتی باشد. آنها ممکن است تمایل به درونی‌سازی فوبیا و سایر ویژگی‌های عصبی مانند اضطراب، وحشت، پرخاشگری، منفی گرایی و افسردگی داشته باشند. روان رنجوری یک حالت عاطفی مداوم است که توسط این واکنش‌ها و احساسات منفی تعریف می‌شود.

روان رنجوری و روابط زناشویی

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی که تأثیر نامطلوب زیادی بر روابط زناشویی دارد، روان رنجوری است. افرادی که روان‌رنجوری بالایی دارند احتمال بیشتری دارد که نسبت به همسران خود پرخاشگری – چه به صورت کلامی و چه به صورت فیزیکی- نشان دهند.

ناسزاگویی، گریه کردن، پرتاب کردن اشیاء و شکستن ظروف و فریاد زدن بر سر همسر، از جمله رفتارهایی است که در برخی خانواده‌ها به چشم می‌خورد و ناشی از عدم ثبات روانی است.

این رفتار باعث کاهش رضایت‌مندی هر دو از زندگی مشترک می‌شود و بر سلامت جسمانی و روانی فرزندان، تأثیرات منفی به جای می‌گذارد.

ویژگی‌های افراد روان رنجور

تکانش‌گری و تحریک پذیری

از صفات مهم این افراد، تکانشگری و تحریک‌پذیری است. یعنی کسی که به سرعت خشمگین می‌شود و به اصطلاح از کوره در می‌رود و هیجانات منفی خود را به همسرش ابراز می‌کند.

ممکن است این رفتار از جانب همسرش این گونه تفسیر شود که وی، علاقه‌مندی چندانی به ادامۀ زندگی مشترک ندارد و به تدریج چرخه‌ای از تعاملات و افکار منفی بین زن و شوهر شکل می‌گیرد و زمانی که این الگو به مرور زمان تثبیت می‌شود و مانند یک عادت، بین آنها جریان می‌یابد در نهایت، منجر به ایجاد اختلاف و مشکلات می‌شود.

افکار غیرمنطقی

افکار غیرمنطقی نیز یکی از مهم‌ترین ریشه‌های ناراحتی‌هایی است که افراد در زندگی خود تجربه می‌کنند. هنگامی که نگرش‌ها و باورهای غلط، مطلق‌گرا و انعطاف‌ناپذیر در ذهن انسان رسوخ می‌کند، بر نحوۀ برداشت ذهنی و از محیط تأثیر می‌گذارد.

فرض کنید عینکی بر چشم دارید که شیشه‌های آن قرمز است، مسلماً اگر به صفحۀ سفید نگاه کنید آن را قرمز می‌بینید. افکار و باورهای غیرمنطقی نیز، مانند عینک‌هایی‌اند که مانع از این می‌شوند که واقعیت‌ها را همان‌طور که هستند درک کنیم.

بعضی از این افکار، همان‌هایی هستند که قید «همیشه»، «هیچوقت» و «باید و نبایدها» را با خود همراه دارند؛ همانند این که: هیچ وقت من را دوست نداشته است. باید همیشه از من حمایت کند و نباید هیچوقت با هم مشاجره کنیم و زندگی وحشتناک‌تر از آن چیزی است که بتوان فکرش را کرد.

این افکار ویرانگر، به درماندگی و کاهش اعتماد به نفس و ناامیدی می‌انجامد و باعث می‌شود افراد، ارزشمندی خود را از دست بدهند. به این علت، افرادی که دارای روان رنجوری بالا هستند، ممکن است بارها احساس بی‌ارزشی کنند و زندگی زناشویی خود را سرشار از ناکامی و فاجعه بدانند.

استرس

آسیب پذیری در برابر استرس نیز، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این افراد است. افراد روان‌رنجور وقتی در برابر استرس قرار می‌گیرند احساس درماندگی می‌کنند و خود را در برابر آن ناتوان احساس می‌کنند.

استرس

احساس گناه

یکی دیگر از ویژگی‌های افراد روان رنجور، گرایش به احساس گناه است. بیشتر اوقات این افراد پس از ابراز خشم و عصبانیت و یا پس از این که اشتباهی را مرتکب می‌شوند، به شدت خود را سرزنش کرده و احساس گناه می‌کنند. اینها افرادی‌اند که به اصطلاح به آنها دمدمی مزاج می‌گویند.

چنین روابطی در زندگی زناشویی بسیار زیانبار است و اثرات مخربی بر جای می‌گذارد. همسر چنین فردی در حالتی از ابهام و سردرگمی زندگی می‌کند. از یکسو در معرض پرخاشگری و عواطف منفی ناگهانی همسرش قرار گرفته و از سوی دیگر با عذرخواهی‌های ناشی از احساس گناه او مواجه می‌شود.

این حالت او را از آرامش و ثبات خارج می‌کند، به ویژه اگر وی از لحاظ ساختار وراثتی و ژنتیکی مستعد اضطراب و یا افسردگی باشد، در زندگی با همسر بی‌ثبات خود به تدریج بهداشت روانی و جسمانی‌اش کاهش پیدا کرده و همین مسأله، دوام این زندگی را مورد تهدید قرار می‌دهد.

با اینکه روان‌رنجوری یک بیماری تلقی نمی‌شود، اما روانشناسان و روانپزشکان گرایش شدید به نارکوتیسم را برای سلامت روان مهم می‌دانند. زیرا این ویژگی می‌تواند مشکلات مختلف روحی و جسمی را تغذیه کند.

مراجعه به روانشناس و استفاده از تکنیک‌های روان‌شناختی و روان‌درمانی می‌تواند به برطرف کردن این وضعیت کمک کند.

 

منبع: آرامش کلید زندگی – حجت الاسلام عباسعلی حیدری

verywellmind

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

میخواهید به بحث بپیوندید؟
مشارکت رایگان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *