هدف و نقشه راه

هدایت به سمت موفقیت

یکی از چالش‌های روزانه هر مدیری با تیم خود، کشف چگونگی استفاده از پتانسیل اعضای تیم و حفظ آن‌ها در مسیر است. برای شروع، تفاوت بین هدف و نقشه راه را در نظر می‌گیریم.

اهداف بزرگ باید به اهداف قابل‌اندازه‌گیری و مشخص تقسیم شود. این به تیم شما کمک می‌کند انگیزه بیشتری داشته باشند و استراتژی بهتری برای رسیدن به هدف طراحی کنند.

اهداف

هدف، نتیجهٔ مطلوبی است که بزرگ، اما قابل‌دستیابی است. اهداف معمولاً در بازه زمانی بلندمدت تعریف می‌شوند و سلامت کلی تولیدی، مالی یا عملیاتی شرکت را در نظر می‌گیرند. مواردی مانند اجرای یک سیستم عملیاتی جدید، افزایش بازدهی محصول یا حفظ کارکنان از نمونه‌های این اهداف است.

یک روش مفید برای توسعه اهداف، استفاده از SMART است.

Specific مشخص

Measurable قابل‌اندازه‌گیری

Achievable قابل‌دستیابی و واقع‌بینانه

Relevant مرتبط با اهداف کلی

Time-bound محدود به زمان

این ویژگی‌ها به شما این امکان را می‌دهد که اهداف روشن و با برنامه ایجاد کنید.

نقشه راه

اهداف مقصد نهایی شما هستند، و گام‌هایی که برای دستیابی به آن‌ها برمی‌دارید، نقشه راه شما.

نقشه راه اقدامات قابل‌اندازه‌گیری با اهداف تعیین شده است که محدود به زمان است. نقشه راه به شما کمک می‌کند اهداف بزرگ را به گام‌های کوچک و قابل‌دستیابی تقسیم کنید.

یک نقشه راه مؤثر یک برنامه عملی است که تمرکز تیم شما را از نتایج بزرگ به گام‌های کوچک قابل‌مدیریت تغییر می‌دهد. بدین ترتیب تیم شما متوجه می‌شوند که برای نیل به هدف بزرگ‌تر چه اقداماتی باید انجام دهند. هر گام کوچکی که تیک می‌خورد، انگیزه تیم شما را برای تحقق‌بخشی هدف نهایی بیشتر می‌کند.

تفاوت بین هدف و نقشه راه

بازه زمانی

اهداف در بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت یا بلندمدت تعیین می‌شوند که معمولاً بازه زمانی آن‌ها از 1 تا 5 سال است. نقشه راه شامل اهداف کوتاه‌تر با بازه زمانی روزانه، هفتگی و ماهانه است.

مقصد

شما اهداف را تعریف می‌کنید تا مسیر تیم خود را مشخص کنید، و نقشه راه را استفاده می‌کنید تا برای گام‌به‌گام این مسیر برنامه‌ریزی کنید.

دامنه

اهداف دامنهٔ وسیع‌تری دارند (مانند افزایش فروش) درحالی‌که گام‌های نقشه راه مشخص و محدود است‌ (مانند افزایش درآمد یک محصول خاص به میزان ٪۱۵)

کمیت

اهداف معمولاً محدود و انگشت‌شمار است؛ اما گام‌های نقشه راه محدودیتی ندارد.

هدف و نقشه راه

همکاری اهداف و نقشه راه

رسیدن به هدف بدون نقشه راه مانند ساختن خانه بدون نقشه ساختمان است. نقشه راه ساختار، چشم‌انداز و استراتژی را برای شما فراهم می‌کند و اهداف شما را پشتیبانی می‌کند.

مدیریت آسان‌تر

وقتی اهداف بزرگ را به گام‌های کوچک و قابل‌مدیریت تقسیم کنید، سازماندهی و اولویت‌بندی وظایف برای همه آسان‌تر می‌شود. نقشه راه به شما این امکان را می‌دهد که وظایف را به اعضای خود محول کنید، نقاط قوت و ضعف تیم خود را پیدا کنید، و تیمتان را از احساس فرسودگی شغلی دورنگه دارید.

افزایش انگیزه

مطالعات نشان می‌دهد تعیین اهداف دشوار و مشخص با عملکرد بهتر، انعطاف‌پذیری و انگیزه مرتبط است. بااین‌حال، وقتی در مسیر دستیابی به اهداف بزرگ شکست می‌خورید، با کاهش انگیزه، عزت‌نفس و بدخلقی مواجه می‌شوید.

اهداف بلندپروازانه به تیم شما احساس هدفمندی را القا می‌کند و آن‌ها را تشویق می‌کند تا برای نیل به موفقیت همکاری کنند. ایجاد گام‌های کوچک‌تر و آسان‌تر آن‌ها را برای دستیابی به اهداف بزرگ‌تر آماده می‌کند.

مسئولیت‌پذیری بیشتر

وقتی یک هدف بزرگ را به اهداف واضح و مشخص تقسیم می‌کنید، پیگیری عملکرد تیمی و فردی آسان‌تر می‌شود. هنگامی که شاخص عملکرد اصلی با نقشه راه شما مرتبط باشد، می‌توانید نقاط ضعف و پیوندهای ضعیف را شناسایی کنید که مسئولیت‌پذیری اعضای تیم را بهبود می‌بخشد.

ارتباطات قوی‌تر

دریافت بازخورد و راهنمایی برای یک هدف بلندپروازانه (مانند افزایش درآمد) دشوار است. چنین هدفی بسیار کلی است و چندین مسیر و راه‌حل برای دستیابی به آن وجود دارد. بااین‌حال، برای گام‌های مسیر می‌توان بازخورد روشن و دقیقی داد.

شکست‌های کمتر

نقشه راه به اعضای تیم شما نشان می‌دهد که در قبال چه چیزی مسئول هستند. همان‌طور که هر یک از اعضای تیم وظایف خود را انجام می‌دهد، می‌توانند درباره ناهماهنگی‌ها، سردرگمی‌ها و تنگناها صحبت کنند. مستندسازی و به‌اشتراک‌گذاری این اطلاعات باعث می‌شود که از اشتباهات و شکست در پروژه‌های آتی جلوگیری کنید.

چگونگی محاسبه پیشرفت تیم

درصورتی‌که نقشه راه خود را مبتنی بر شاخص‌های عملکرد تعریف کرده باشید، اندازه‌گیری پیشرفت بسیار ساده است. سه مؤلفه مهم برای اندازه‌گیری پیشرفت تیم شما وجود دارد.

شناسایی شاخص‌های عملکرد اصلی

مناسب‌ترین معیارها را برای تجزیه‌وتحلیل اهداف نهایی خود انتخاب کنید. اگر هدف شما افزایش درآمد است، نرخ تبدیل فروش، هزینه جذب مشتری و میانگین حاشیه سود را در نظر بگیرید. هرچه داده‌های شما دقیق‌تر باشد، شناسایی فرصت‌ها، نقاط قوت و ضعف در استراتژی شما آسان‌تر خواهد بود.

محاسبه عملکرد گذشته

درک موفقیت‌ها و چالش‌های گذشته به شما کمک می‌کند تا اهداف قابل‌دستیابی مبتنی بر زمان را تعیین کنید. اگر یک مدیر بازاریابی هستید و می‌دانید که تیم شما به طور متوسط 15 روز طول می کشد تا یک مشتری جدید جذب کند، می توانید اهداف معقولی برای تیم خود تعیین کنید و ارتباط شفافی را برای مشتری خود ایجاد کنید.

ایجاد یک ساختار

یک استراتژی واضح با یک فرایند گام‌به‌گام به شما کمک می‌کند تا با درک چگونگی پیشرفت، وظایف را در مسیر خود نگه دارید. این ممکن است شامل یک برنامه کاری دقیق، اهداف فردی روزانه و جلسات هفتگی تیم باشد.

 

منبع

Goals versus objectives

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

میخواهید به بحث بپیوندید؟
مشارکت رایگان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *